معنی شهر رصدخانه

حل جدول

لغت نامه دهخدا

رصدخانه

رصدخانه. [رَ ص َ ن َ / ن ِ] (اِ مرکب) رصدگاه. جایی که در آن رصد بندند. (از فرهنگ فارسی معین) (از ناظم الاطباء). مرصد. رصدگاه. رصدگه. (یادداشت مؤلف). امروزه رصدخانه های معتبر و مجهزی در کشورهای بزرگ برای آگاهی از احوال و حرکت بروج و ستارگان، و ماهواره ها و سفینه های فضایی با دستگاههای دقیق مشغول کار است، از آن جمله است: رصدخانه ٔ جودرل بانک انگلیس و رصدخانه ٔ کیپ کندی امریکا. و رجوع به رصد و رصدگاه و تاریخ ادبی ایران (از سعدی تا جامی) ص 392 شود.

فرهنگ عمید

رصدخانه

جایی که ستاره‌شناسان در آن با‌ ابزارهای مخصوص ستارگان و اجرام نجومی را مشاهده و بررسی می‌کنند،

فرهنگ فارسی هوشیار

رصدخانه

هودلگاه

فرهنگ معین

رصدخانه

(~. نِ) [ع - فا.] (اِمر.) جایی که در آن به نگاه کردن و مطالعه ستارگان می پردازند.

واژه پیشنهادی

مدرن‌ترین رصدخانه خاورمیانه

رصدخانه کاسین


رصدخانه ای در بیرجند

رصدخانه دکتر مجتهدی


بزرگ‌ترین رصدخانه دانش‌آموزی کشور

رصدخانه مهر بوشهر


رصدخانه ای در زنجان

رصدخانه دانشگاه زنجان


رصدخانه ای در همدان

رصدخانه ابن صلاح همدانی


رصدخانه ای در مشهد

رصدخانه دانشگاه فردوسی مشهد


بزرگ‌ترین رصدخانه فعال کشور

رصدخانه خواجه نصیر الدین طوسی


بزرگ‌ترین رصدخانه آماتوری جنوب ایران

رصدخانه شهرداری فسا


تنها رصدخانه استان‌های شمالی کشور

رصدخانه و آسمان‌ نمای آلاشت


بنیانگذار رصدخانه شهرری

خواجه نظام الملک

معادل ابجد

شهر رصدخانه

1455

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری